عاشورا
در خیابان امروز، طبل و پرچم دیدم بر لب آدم ها، خنده را کم دیدم روی اسبی دیدم، بچه ای کوچولو مادر من می گفت، آب می خواهد او توی هیئت، بابا، ژاکت مشکی داشت در کنارش مردی، یک علم را برداشت مادر من می گفت، روز کوچ گل هاست این عزاداری ها، یادی از عاشوراست شاعر:مریم اسلامی ایهان جون منم روز عاشورا رفته بود دسته ببینه سوار اسب هم شد بیسگوییت هم میون بپه ها پخش کرد..... ...
نویسنده :
فاطمه
22:51